گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد بیست و سوم
تقدم پیوند مکتبی بر پیوند خویشاوندي




یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » . خداي متعال در آیه 23 به مؤمنان در مورد همکاري با پدران و برادران کافرشان هشدار داده و میفرماید: 23
لَاتَتَّخِ ذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإِیمَ انِ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِنکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اي کسانی که ایمان
آوردهاید! اگر پدران شما و برادرانتان، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، (آنان را) سرپرست و یاور مگیرید! و هر کس از شما که آنان
نکتهها و اشارهها 1. هنگامی که به مسلمانان دستور جهاد با کافران «. را یاور و سرپرست (خود) قرار دهد، پس تنها آنان ستمکارند
داده شد، برخی میدیدند خویشاوندانشان در میان مشرکان بتپرست هستند، که در صورت جنگ باید از آنان چشم بپوشند. آیه
ناظر به حال این افراد بوده و با بیان قاطعی به آنان هشدار میدهد. 2. در آیه فوق اشاره شده کسانی که پدران و برادران کافر خود
را به عنوان یاور برگزینند، ستمکارند؛ زیرا این افراد در اثر پیوند با بیگانگان و دشمنان خدا، هم به خویشتن، هم به جامعه و هم به
فرستاده خدا ستم کردهاند. دشمن اگر دوست شود چند بار صاحب عقلش نشمارد به دوست (سعدي) 3. مقصود آیه بریدن پیوند
دوستی و محبت با خویشاوندان و قطع رحم نیست، بلکه منظور آن است که بر سر دو راهیها نباید دوستی خویشاوندان مانع اجراي
حکم خدا و جهاد در راه او گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد و از این رو است که در آیه 15 سوره لقمان میخوانیم:
اگر پدر و مادر تو ، ص: 55 اصرار دارند چیزي را که شریک خدا نمیدانی، براي او شریک »
4. از آیه فوق استفاده میشود که پدران «. قرار دهی، هرگز از آنان اطاعت مکن، ولی در زندگی دنیا با آنان به نیکی رفتار کن
کافر بر فرزندان مسلمان ولایت ندارند. آموزهها و پیامها 1. ضوابط مکتبی را بر روابط خانوادگی مقدم بدارید. 2. هر کس ولایت
کافران را بپذیرد، از ستمکاران به شمار میآید. *** خداي متعال در آیه 24 به مسلمانان هشدار میدهد که هدف را از همه چیز
قُلْ إِن کَ انَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ » . مهمتر بدانند و میفرماید: 24
کَسَادَهَا وَمَسَ اکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لَا یَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ؛
اگر پدران شما و فرزندانتان و برادران شما و همسرانتان و خاندان شما، و اموالی که آنها را به دست آوردهاید، و » : (اي پیامبر) بگو
داد و ستدي که از کسادي آن هراسناکید، و خانههایی که به آن خشنودید، نزد شما از خدا و فرستادهاش و جهاد در راه او
«. محبوبتر است، پس در انتظار باشید تا خدا فرمان (عذاب) ش را (به اجرا در) آورد! و خدا گروه نافرمانبردار را راهنمایی نمیکند
نکتهها و اشارهها 1. هنگامی که به مسلمانان دستور جهاد داده شد، برخی به فکر پدران، برادران و فرزندان کافر خویش بودند که
میبایست با آنان بجنگند، و برخی ، ص: 56 دل در گرو سرمایهها و تجارت خویش داشتند
که تا حد زیادي در دست مشرکان بود و با مسافرتهاي آنان به مکه رونق میگرفت و گروهی نیز که خانههاي خوبی در مکه
. داشتند، از ویرانی یا تعطیلی آنها در جنگ هراس داشتند. آیه فوق ناظر به حال این افراد بوده و به آنان سخت هشدار میدهد. 2
در آیه فوق به سرمایههاي هشتگانه زندگی مادي بشر اشاره شده است که چهار قسمت آنها یعنی پدران، فرزندان، برادران و
همسران، به گروه خویشان نزدیک مربوط است و قبیله نیز به گروه اجتماعی بشر مربوط میباشد و دو قسمت نیز به سرمایه و کار
صفحه 19 از 80
انسانها ارتباط دارند و سرانجام به مسکن و خانههاي پر ارزش اشاره شده است. 3. مقصود آیه فوق آن نیست که انسان سرمایههاي
اقتصادي و عواطف انسانی خود را نادیده بگیرد، بلکه منظور آن است که معیار ایمان واقعی را بیان کند. مؤمن واقعی کسی است
که بر سر دو راهی حق و باطل، عشق به امور اقتصادي و زن و فرزند و خویشان، او را از خدا، پیامبر و جهاد باز نکند؛ مؤمن واقعی
کسی است که امور اقتصادي در نظرش از دین او مهمتر نباشد. 4. آیه فوق شامل همه مسلمانان در همه عصرها میشود؛ در جهان
امروز نیز اگر مسلمانان براي جهاد آماده نباشند و منافع مادي خود را بر رضاي خدا و رسول ترجیح دهند، آینده آنان تاریک
خواهد شد و به خطر خواهند افتاد. 5. ترجیح امور مادي بر خدا، پیامبر و جهاد، نوعی نافرمانبرداري و فسق است، و اینگونه
دلباختگان زرق و برق زندگی مادي، شایستگی هدایت الهی را ندارند. 6. در آیه فوق، با جملهاي مبهم و سربسته دلباختگان دنیا
تهدید شدهاند؛ یعنی کسانی که منافع مادي خود را بر رضاي خدا مقدم میدارند، صبر کنند تا کیفر الهی برسد، و یا اینکه خدا
7. در پیروزي پیامبرش را از راه دیگري و به واسطه افراد شایستهتري تحقق بخشد. ، ص: 57
آیه فوق نفرموده است که خویشاوندان و سرمایههاي مادي خود را دوست نداشته باشید، بلکه فرموده است آنها را بیشتر از خدا و
پیامبرش و جهاد دوست نداشته باشید. آموزهها و پیامها 1. مسلمانان آماده باشند، در راه اهداف عالی اسلامی از همه چیز و همه
کس خود بگذرند. 2. ایمان واقعی افراد بر سر دو راهیها آشکار و شناخته میشود. 3. رفاهطلبانِ مسئولیتگریز، مشمول هدایت
الهی نمیشوند. 4. دوستی خدا و رسول و جهاد نباید از دوستی خویشان و سرمایههایتان بیشتر باشد. ***
جریان جنگ سخت حنین
لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ » . خداي متعال در آیه 25 به شکست مسلمانان در جنگ حُنَین با وجود جمعیت بسیار اشاره کرده و میفرماید: 25
فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍوَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَضَ اقَتْ عَلَیْکُمْ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُدْبِرِینَ؛ قطعاً خدا
شما را در مکانهاي زیادي، و در روز حُنَیْن یاري کرد؛ آن هنگام که تعداد زیادتان، شما را به شگفت آورد، و [لی هیچ چیزي (از
خطر) را از شما دفع نکرد، و زمین با گستردگیاش بر شما تنگ شد؛ سپس در حالی که پشت (به دشمن) کرده بودید، روي
نام سرزمینی در نزدیکی شهر طائف است که در سال هشتم هجري پس از فتح مکه، جنگی « حُنَین » . نکتهها و اشارهها 1 «. برتافتید
بین مسلمانان و باقیمانده مشرکان اطراف ، ص: 58 مکه در آن منطقه رخ داد. در این جنگ
سپاه اسلام به دوازده هزار نفر میرسید که ده هزار نفر از مسلمانان شرکت کننده در فتح مکه و دو هزار نفر از تازه مسلمانان بودند
تشکیل شده بود که توطئه کردند تا به مسلمانان « مالک بن عَوف » به سرپرستی « هَوازِن » و سپاه دشمن از قبایل سرسختی همچون
حمله کنند. خبر چون به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، دستور داد سپاه اسلام به طرف حُنین حرکت کنند. سپاه بزرگ اسلام که
از کثرت جمعیت مغرور بودند، صبحگاهان حرکت کردند که با حمله ناگهانی دشمن غافلگیر شدند و پیشقراولان سپاه فرار کردند
و نظم لشکر در هم ریخت؛ اما گروهی همچون علی علیه السلام مقاومت کردند و فراریان با فریاد عباس- عموي پیامبر- بازگشتند
و سرانجام با یاري خدا سپاه دشمن شکست خورد و صد کشته، تعداد زیادي اسیر و غنائم بسیاري به جاي گذاشت، و پس از جنگ
به معناي محلّی « مَوطِن » جمع « مَواطِن » 2. واژه «1» . نمایندگان قبیله هوازن خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و مسلمان شدند
است که انسان براي اقامت دائمی یا موقت خود انتخاب میکند. و به میدان نبرد نیز گفته میشود؛ زیرا رزمندگان براي مدتی در
آنجا اقامت میکنند. 3. مقصود از میدانهاي بسیار، جنگهایی استکه بین مسلمانان ودشمنان اسلام واقع شد. که گاهی پیامبر
صلی الله علیه و آله در آنها حضور داشت و گاهی حضور نداشت که مجموع این جنگها (غزوهها و سَرایا) به هشتاد مورد
4. در جنگ حُنین، پس از شکست ابتدایی، گروهی همچون علی علیه ، ص: 59 . «2» میرسد
السلام و عباس و چند نفر دیگر که تعدادشان را چهار یا نُه و یا صد نفر نوشتهاند، در اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله ماندند، و
صفحه 20 از 80
آموزهها و پیامها 1. اگر امداد الهی نباشد، از سپاهیان فراوان . «1» گروه زیادي از افراد تازه مسلمان یا افراد سست عنصر فرار کردند
نیز کاري ساخته نیست. 2. مسلمانان از سرنوشت سپاه مغرور اسلام در جنگ حُنین درس عبرت بگیرند. 3. امدادهاي الهی در
صحنههاي نبرد را یادآوري کنید (تا روحیه و ایمان رزمندگان تقویت شود.) *** خداي متعال در آیه 26 به پیروزي نهایی
ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَأَنْزَلَ » . مسلمانان در جنگ حُنین پس از امدادهاي الهی اشاره کرده و میفرماید: 26
جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَذلِکَ جَزَاءُ الْکَ افِرِینَ؛ سپس خدا آرامش خود را بر فرستادهاش و بر مؤمنان فرو فرستاد؛ و
نکتهها و اشارهها «. لشکریانی فرود آورد که آنها را نمیدیدید؛ و کسانی را که کفر ورزیدند، عذاب کرد؛ و این کیفر کافران است
و به معناي یک نوع حالت آرامش واطمینان است، که هرگونه شک، تردید، ترس و « سکون » در اصل از ماده « سَ کینه » 1. واژه
وحشت را از انسان دور میکند و او را در برابر حوادث سخت ثابت قدم میگرداند. ، ص: 60
این تعبیرها بدین جهت . «1» معنا شده که با پیامبران الهی همراه بوده است « نسیم بهشتی » یا « ایمان » به « سکینه » ، در برخی احادیث
و موجی از «2» است که سکینه با ایمان رابطه دارد و مؤمنان هنگامی که به یاد لطف و مرحمت الهی میافتند، بر ایمانشان افزوده
امید در دلهایشان پدیدار میشود. 2. مقصود از ارتش نامرئی خدا که در آیه فوق بدان اشاره شده، فرشتگان و نیروهاي غیبی الهی
3. در آیه فوق آمده . «3» است که براي تحکیم و تقویت روحیه مسلمانان وایجاد نیروي استقامت در جان و دل آنان فرود میآمدند
زیرا در میان جنگجویان مسلمان برخی افراد منافق و ؛« بر شما » فرود آورد و نفرمود « بر مؤمنان » است که خدا سکینه و آرامش را
دنیاطلب بودند که سهمی از این آرامش نداشتند. 4. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دشمن ترس نداشت، با این حال، در آیه
اشاره شده که سکینه و آرامش هم بر پیامبر و هم بر مؤمنان فرود آمد؛ زیرا پیامبر و مؤمنان به طور طبیعی از فرار لشگر اسلام نگران
و مضطرب بودند. آموزهها و پیامها 1. سزاي کفر کافران، عذاب الهی است. 2. امدادهاي الهی رمز پیروزي مسلمانان در جنگ
، حُنین بود. 3. براي پیروزي در جنگ، تقویت روحی و نیروي کمکی هر دو لازم است. ***
ثُمَّ یَتُوبُ اللّهُ مِن بَعْدِ ذلِکَ عَلَی مَن یَشَاءُ وَاللّهُ » . ص: 61 خداي متعال در آیه 27 راه بازگشت و توبه را میگشاید و میفرماید: 27
غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ سپس خدا- بعد از این (جنگ حُنَین)- توبه هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) میپذیرد؛ و خدا بسیار آمرزنده [و]
به صورت مضارع آمده است که بر استمرار دلالت دارد؛ یعنی درهاي « یَتُوبُ » نکتهها و اشارهها 1. در آیه فوق فعل «. مهرورز است
توبه و بازگشت همواره بر اسیران و فراریان باز است و هر کس شایسته باشد و به توبه واقعی توفیق یابد و به سوي خدا بازگردد،
در آیه فوق چیست، سه احتمال از سوي مفسران مطرح شده است: « توبه » مشمول لطف الهی میشود. 2. درباره اینکه مقصود از
یکم: توبه مسلمانان فراري از جنگ؛ دوم: توبه از غرور نسبت به فزونی جمعیت؛ سوم: توبه مشرکان اسیر شده. البته مفهوم آیه وسیع
است و ممکن است همه این موارد نیز مورد نظر آیه بوده باشد. آموزهها و پیامها 1. خدا همیشه آماده پذیرش توبه کنندگان است.
2. توبه کنید و به آمرزش و رحمت الهی امیدوار باشید. *** ، ص: 62
وظایف مسلمانان در برابر کافران
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ » . خداي متعال در آیه 28 ورود مشرکان به مسجد الحرام را ممنوع اعلام میکند و میفرماید: 28
نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَۀً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِن فَضْ لِهِ إِن شَاءَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ اي کسانی
که ایمان آوردهاید! تنها مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسالشان، نزدیک مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر میترسید، پس در
نکتهها و اشارهها 1. سوره توبه در «. آینده اگر خدا بخواهد، شما را از بخششاش بینیاز میسازد؛ [چرا] که خدا دانایی فرزانه است
سال نهم هجري و با اعلام برائت از مشرکان توسط امام علی علیه السلام آغاز شد. در بند چهارم اعلامیهاي که امیرالمؤمنین علیه
السلام قرائت کرد، آمده بود که مشرکان حق ورود به مسجد الحرام و طواف کعبه را ندارند؛ این آیه نیز همین مطلب را بیان
صفحه 21 از 80
به معناي هرگونه پلیدي است که گاهی به صورت حسّی و گاهی به صورت باطنی میباشد و اساساً به هر « نَجَس » میکند. 2. واژه
چیزي که طبع انسان از آن متنفر است، نَجَس گفته میشود، از این رو، این واژه به دردهاي مزمن، اشخاص پست و شرور و
معانی و مصادیق مختلفی دارد، نمیتوان گفت این آیه بر نجاست و « نَجَس » و از آنجا که واژه «1» ، فرسودگی نیز گفته میشود
3. در آیه فوق به کسانی که ، ص: 63 . «2» آلودگی ظاهري کافران مشرك دلالت دارد
میپنداشتند با نیامدن مشرکان به مکه، تجارتشان از رونق میافتد، پاسخ داده که خدا آن را جبران میکند؛ همانگونه که با
گذشت زمان مشاهده گردید که با گسترش اسلام و روانه شدن سیل حاجیان به سوي مکه، این کمبود جبران شد و شهر مکه با
. آنکه از نظر جغرافیایی در شرایط خشک و سنگلاخ قرار دارد، به صورت یک شهر آباد و یکی از کانونهاي تجارت در آمد. 4
از آنجا که شرك یک خرافه تنفرآمیز و پلید است، اسلام با آن به شدت برخورد میکند و مشرکان را پلید معرفی مینماید. 5. از
. دو صفت آخر آیه فوق استفاده میشود که احکام و قوانین الهی بر اساس علم و حکمت الهی استوار است. آموزهها و پیامها 1
اجازه ندهید مشرکان حتی به مسجد الحرام نزدیک شوند. 2. روزي شما به دست کافران گردشگر نیست، بلکه به دست خداست.
3. اگر به خاطر دین و دستورهاي الهی با کفار قطع رابطه کردید، از نظر مسایل اقتصادي نگران نباشید که خدا جبران میکند. ***
قَاتِلُوا الَّذِینَ » . خداي متعال در آیه 29 وظیفه مسلمانان را در برابر اهل کتاب (همچون یهودیان و مسیحیان) بیان کرده، میفرماید: 29
لَایُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلَایُحَرِّمُونَ مَاحَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّی یُعْطُوا الْجِزْیَۀَ عَن یَدٍ
وَهُمْ صَاغِرُونَ؛ ، ص: 64 با کسانی پیکار کنید که از افرادي هستند، که کتاب (الهی) به آنان
داده شده، که به خدا، و به روز بازپسین ایمان نمیآورند، و آنچه را خدا و فرستادهاش حرامکرده، ممنوع نمیدارند، و به دین حق
نکتهها و اشارهها 1. اسلام با مشرکان «. متدیّن نمیشوند تا اینکه [مالیاتِ جِزیه را بهدست خود بپردازند، درحالی که آنان کوچکند
به شدت برخورد میکند و خواستار جنگ با آنها و ریشهکن نمودن آنها میشود؛ اما در مورد اهل کتاب « خرافهپرستان » به عنوان
همچون یهودیان و مسیحیان، یک درجه تخفیف داده، اجازه میدهد در کنار مسلمانان زندگی کنند؛ البته در صورتی که تسلیم و
حاضر شوند به عنوان یک اقلیّت زندگی مسالمتآمیزي با مسلمانان داشته باشند و اسلام را محترم بشمرند و به تحریکات و تبلیغات
بپردازند؛ اما در صورتی که این شرایط را رعایت نکنند، اجازه پیکار با آنان « جِزیه » مخالف اسلام دست نزنند و مالیات خاصی بنام
گرفته شده و به معناي مالی است که غیر مسلمان در برابر حفظ مال و جانش « جَزا » در اصل از ماده « جِزیه » را صادر میکند. 2. واژه
به واسطه حکومت اسلامی، به مسلمانان میپردازد و این یک نوع مالیات سرانه اسلامی است که افراد براي دفاع از موجودیّت و
استقلال و امنیت کشور میپردازند؛ البته از آنجا که مسلمانان وظیفه جهاد را بر عهده دارند، این مالیات بر عهده آنان گذاشته
شده، ولی بر عهده افرادي همچون اهل کتاب که تحت حمایت حکومت اسلامی زندگی میکنند، گذاشته شده است و از این رو
است که کودکان، زنان، پیران و نابینایان اقلیّتهاي مذهبی از پرداخت آن معاف میباشند و چون این مالیات در برابر تأمین امنیت
کافران تحت حمایت حکومت اسلامی است، اندازه مشخصی ندارد و مقدار آن متناسب با توانایی مالی مالیات دهندگان است.
همچون یهودیان و مسیحیان، به خدا و ،« اهل کتاب » 3. در آیه فوق اشاره شده که ، ص: 65
و « عُزَیر » قیامت ایمان ندارند؛ زیرا آنان به نوعی از شرك گرفتارند؛ همانگونه که در آیات بعدي اشاره خواهد شد که یهودیان
« دین » و « رسول » 4. در آیه فوق به . «1» عیسی را پسر خدا میدانستند و نیز در مورد قیامت عقایدي تحریف شده دارند » مسیحیان
اشاره شده است؛ برخی مفسران احتمال دادهاند که مقصود از آن دو حضرت موسی و عیسی و دین حقیقی آنها باشد؛ اما ظاهر آن
است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و دین اسلام مراد است. 5. در آیه فوق اشاره شده که همه پیروان کتابهاي آسمانی
بنابراین، باید فکر مذهبی خود را با اسلام نوسازي «2» ؛ پیشین، گرفتار انحرافهاي مذهبی و خرافات و آلودگیهاي حرام شدهاند
در اصل به معناي کسانی است که به کوچکی راضی شوند؛ یعنی کافران باید مالیات جزیه را به عنوان « صاغرُون » کنند. 6. واژه
صفحه 22 از 80
خضوع در برابر اسلام بپردازند که نشانهاي از همزیستی مسالمتآمیز و قبول موقعیت یک اقلیت تحت حمایت و احترام به اکثریت
است. شایان توجه است که این تعبیر توهین نیست، بلکه در حقیقت اشاره به شرایط تحت الحمایۀ بودن (اهل ذِمّه بودن) آنها اشاره
دارد؛ یعنی اقلیتهاي مذهبی حق ندارند تبلیغات ضد اسلامی داشته باشند، یا با دشمنان همکاري کنند و یا در راه پیشرفت مسلمانان
سدّي ایجاد نمایند که با روح خضوع سازگاري ندارد. ، ص: 66 آموزهها و پیامها 1. با کافران
لجوج پیکار کنید تا تسلیم شوند. 2. از کافران اهل ذمّه، مالیات خاص (جزیه) بگیرید. *** خداي متعال در آیه 30 به انحرافهاي
وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَي الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ » . عقیدتی یهودیان و مسیحیان اشاره کرده و میفرماید: 30
و مسیحیان گفتند: «. عُزَیْر پسر خداست » : بِأَفْوَاهِهِمْ یُ َ ض اهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ؛ و یهودیان گفتند
این سخن آنان است در حالی که با دهانشان [میگویند]، که به گفتار کسانی که قبلًا کفر ورزیدند شباهت «. مسیح پسر خداست »
میباشد که « عَزرا » در اصل همان « عُزَیر » نکتهها و اشارهها 1. واژه «! دارد، خدا آنان را بکشد، چگونه (از حق) بازگردانده میشوند
پادشاه بابل- و ویرانی شهرها و معبدهاي یهودیان -« بُختُ النَصر » در تاریخ یهودیان مطرح شده است؛ به این ترتیب که پس از حمله
پادشاه -« کورش » و سوخته شدن تورات و کشتار، اسارت و انتقال آنان به بابل که حدود یک قرن به طول انجامید، و هنگامی که
ایران- بر حکومت بابل پیروز شد، عَزرا که یکی از بزرگان یهود بود، نزد کورش رفت و شفاعت کرد که یهودیان به شهرهایشان
را « عزرا » بازگردند و تورات را بر اساس ذهنیات خود بازنویسی کرد. ، ص: 67 یهودیان چون
فرزند خدا) دادند. این لقب در :) « ابنُ اللّه » و براي او احترام فوق العادهاي قائلاند، به او لقب «1» نجاتبخش آیین خویش میدانند
اصل تشریفی بوده است ولی رفته رفته برخی از مردم عوام پنداشتند که به راستی عُزَیر پسر خداست. این تفکر در برخی از مردم
زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز وجود داشت و از این رو، در برابر آیات قرآن که این مطلب را بازگو کرد، اعتراض
نکردند. امروزه این تفکر انحرافی رفته رفته از میان یهودیان برچیده شده که در حقیقت، حاصل تلاش قرآن کریم در مبارزه با
شما اگر عُزَیر را به خاطر خدمات » : شرك و انحرافات است. 2. در حدیثی آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله از یهودیان پرسید
«؟ بزرگش احترام میکنید و او را با نام پسر خدا میخوانید، پس چرا این نام را بر موسی که از عزیر بیشتر خدمت کرد، نمیگذارید
3. درباره عقاید مسیحیان در مورد عیسی علیه السلام و پاسخهاي قرآن کریم در این باره، ذیل .«2» یهودیان از پاسخ فرو ماندند
72 و 116 مائده سخن گفتیم و بیان کردیم که مسیح علیه السلام هرگز ادعاي خدایی یا پسر خدا بودن ، آیات 172 نساء و 17
نداشت و تنها خود را بنده و پیامبر خدا معرفی میکرد، و اصولًا معقول نیست که خداي نامتناهی و غیر مادي با یکی از مخلوقات
4. در انجیلهاي مسیحیان پنج بار از مادي خود رابطه پدر و فرزندي داشته باشد. ، ص: 68
است؛ برخی موارد از قول ارواح پلید و یک نظامی رومی دشمن نقل « مَرقُس » که همگی در انجیل «1» یاد شده است « پسر خدا »
و محققّان بر آنند که این اصطلاح (پسر خدا) نیز در اصل تشریفی و «2» شده وبرخی موارد آن نیز بانسخههاي قدیمی اختلاف دارد
5. در آیه فوق به یک حقیقت جالب اشاره .«3» براي احترام بوده است ولی با گذشت زمان به معناي حقیقی آن متحوّل شده است
شده که دانشمندان و محققان دینشناس پس از قرنها از آن آگاه شدند، و آن مطلب این است که عقاید انحرافی اهل کتاب شبیه
و « فرزند خدا » عقاید بتپرستان قدیمی همچون بودائیان و هندوان است و دانشمندان غرب به این نتیجه رسیدند که حتی عقیده
خدا با آنان مبارزه » در اصل به معناي آن است که « قاتَلَهُم اللّه » 6. تعبیر .«4» تثلیث در کتابهاي هندویی و بودایی یافت میشود
7. از تعبیر قرآن .«5» اما برخی مفسران بر آنند که این تعبیر کنایه از لعنت و دوري آنان از رحمت خداست «. کند و یا آنان را بکشد
استفاده میشود که سخنان یهودیان و مسیحیان درباره پسر خدا بودن عُزَیر و مسیح، نوعی زبان بازي است که خود آنان نیز بدان
عقیده ندارند. آموزهها و پیامها 1. عقاید یهودیان و مسیحیان در باره پیامبران، شركآلود و انحرافی است. 2. علیه کژروان و
حقگریزان شعار دهید و نفرین کنید. *** ، ص: 69 خداي متعال در آیه 31 به انحرافها و
صفحه 23 از 80
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا » . شرك عملی یهودیان و مسیحیان اشاره کرده و میفرماید: 31
أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً وَاحِداً لَاإِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ؛ (آنان) دانشمندانِ (نیکو اثرِ) خویش، و راهبانشان و مسیح پسر مریم را
پروردگارانی غیر از خدا قرار دادند؛ و حال آنکه به آنان فرمان داده نشده بود، مگر آنکه معبود یگانه را بپرستند، که هیچ معبودي
نکتهها و اشارهها 1. یهودیان و مسیحیان در برابر عالمان و راهبان «. جز او نیست؛ او منزه است از آنچه (با وي) شریک میگردانند
خود سجده و عبادت نمیکردند؛ اما از آنجا که کورکورانه و بدون قید و شرط از آنان اطاعت و پیروي میکردند و حتی «1»
قوانینی که بر خلاف حکم خدا وضع میکردند، واجب میشمردند، در حقیقت آنان را بدون توجه عبادت و اطاعت میکردند، و
از این رو است که به فرموده قرآن، آنان عالمان و راهبان را پروردگار خود قرار میدادند و این همان مطلبی است که در برخی
2. قانونگذاري مخصوص خداست و هیچ کس حق ندارد چیزي را براي مردم حلال یا .«2» احادیث نیز بدان تصریح شده است
حرام کند و تنها کاري که عالمان میتوانند انجام دهند، کشف قانونهاي پروردگار و تطبیق آنها بر موارد مورد نیاز است؛
بنابراین، اگر ، ص: 70 شخصی قوانینی ضد احکام الهی وضع کند و کسی آنها را به رسمیت
بشناسد و بپذیرد و از آنها پیروي کند، در حقیقت مقام خدایی براي قانونگذار بشري قائل شده است و این نوعی شرك عملی یا
پرستش غیر خداست. 3. در آیه فوق معبود دانستن مسیح در نظر مسیحیان جداگانه ذکر شده است؛ زیرا مسیحیان او را واقعاً خداي
در حالی که نسبت به دانشمندان و راهبان خود، فقط اطاعت بیقید و شرط داشتند و از سوي دیگر، عقیده ،«1» حقیقی میدانند
الوهیت در مورد مسیح مخصوص مسیحیان است. آموزهها و پیامها 1. اطاعت بیقید و شرط از قانونگذاران بشري، نوعی عبادت
غیر خداست. 2. آیه به ما میآموزد که مواظب باشیم در مورد عالمان دین و پیامبران دچار غُلو نشویم و آنان را در حد پروردگار
بالا نبریم. 3. سخن مشترك همه ادیان، توحید و نفی شرك است. *** خداي متعال در آیه 32 تشبیه جالبی در مورد تلاشهاي
یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَی اللّهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ » . بینتیجه کافران علیه اسلام بیان کرده و میفرماید: 32
الْکَافِرُونَ؛ [کافران میخواهند که نورِ خدا را با دهانهایشان خاموش کنند؛ و [لی خدا جز این نمیخواهد که نورش را کامل کند، و
، ص: 71 نکتهها و اشارهها 1. در آیه فوق راه خدا و آیین «. گر چه کافران ناخشنود باشند
اسلام و قرآن کریم به نور و روشنایی تشبیه شده که منشأ حیات، زیبائی، رشد، حرکت و آبادانی در زمین است. آري، اسلام آیینی
حرکت آفرین است که جامعه انسانی را در مسیر تکاملی به پیش میبرد و سرچشمه هر خیر و برکتی است. 2. در آیه فوق تلاش
تشبیه شده است؛ یعنی آنان میخواهند نور آفتاب را با دهان خود خاموش کنند و این نهایت « فُوت کردن با دهان » دشمنان اسلام به
حقارت تلاش یک مخلوق ناتوان را در برابر اراده و قدرت بیپایان الهی نشان میدهد. چراغی را که ایزد برفروزد هر آنکس پف
همراه است. برخی « لام » در آیه هشتم سوره صف نیز آمده است، ولی در آن سوره با « یُطفِئُوا » کند ریشش بسوزد (سنایی) 3. تعبیر
لغویین بر آنند که این تعبیر در آیه فوق به خاموش کردن بدون مقدمه و در آیه هشتم سوره صف به خاموش کردن همراه با
یَأبی به معناي امتناع » که در هر دو صورت، این تلاش دشمنان اسلام با شکست روبهرو است. 4. واژه «. مقدمات و اسباب اشاره دارد
شدید و جلوگیري کردن از چیزي است؛ یعنی اراده حتمی پروردگار آن است که اسلام پیشرفت کند و تکمیل شود و این مژدهاي
در آیه فوق به صیغه مضارع آمده است، استفاده میشود که توطئههاي دشمنان علیه « یُریدُون » براي مسلمانان است. 5. از اینکه
اسلام همچنان ادامه خواهد داشت. ، ص: 72 آموزهها و پیامها 1. آیه بهکافران هشدار میدهد
که علیه اسلام تلاش نکنید که نافرجام است. 2. فروغ الهی دین اسلام ادامه خواهد داشت، اگرچه کافران را ناخوش آید. ***
جهانی